دانلود فیلم سینمایی سینما پارادیزو Cinema Paradiso 1988
|| دانلود فیلم سینما پارادیزو با کیفیت عالی از درباره ی فیلم ها ||
دانلود فیلم زیبای سینما پارادیزو Cinema Paradiso
Download Movie Cinema Paradiso 1988
نام فیلم | سینما پارادیزو |
کارگردان | جوزپه تورناتوره |
بازیگران |
سالواتوره کاسکیو – فیلیپ نوآره – مارکولئوناردی – ژاک پرین |
نویسنده | جوزپه تورناتوره |
جوایز |
برنده شصت و دومین اسکار برای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان جایزه انجمن منتقدان فیلم لندن برای فیلم غیرانگلیسی زبان سال برنده گلدن گلوب برای بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان سال |
ژانر | درام |
سال تولید |
1988 |
موسیقی | انیو موریکونه |
ساخت | ایتالیا |
تهیه کننده |
فرانکو کریستالدی |
امتیاز در IMDB | 8/5 |
زمان فیلم | 155 |
نوشته ی برای فیلم |
سالواتوره دیویتا(ژاکوس پرین) کارگردان مشهور و موفقی در سنین میانهسالی است و در رم زندگی میکند. مادرش(پاپلا ماگیو) با او تماس میگیرد که پس از ۳۰ سال، باز به روستای کوچکش بازگردد، زیرا آلفردو(فیلیپ نوآره) مرده است. و این خبر، بهانهای میشود تا ذهن سالواتوره به اواخر دههی ۴۰ برگردد. کودکی، آلفردوی آپاراتچی سینما، مردم، مادرش، سینما و عشقش
.
سینما پارادیزو حکایت زیبای همزیستی و قرابت سینما و مردم است. شبهای طولانی که مردم وقت زندگی را داشتند و آنقدر وقت داشتند که اوقات فراغتی واقعی برایشان وجود داشتهباشد و بعد، تمام آن وقت اضافه را در سینما پر کنند. تمام رویاهایشان در دیدن وصال عشاق فیلم،خلاصه میشد و رویای عشق بازیگران، دلهایشان را روشن میکرد. سینما چنان تاثیری در زندگیشان داشت که عاشق شدنشان، عشقورزیشان، آزار و اذیتهای سادهشان و شادیهایشان را در آنجا بدست میآوردند. روزهایی که فیلمهای صدا دار به نمایش در میآمدند اما مردم هنوز با فیلمهای صامت چارلی چاپلین قهقهه میزنند. روزهایی که قبل از نمایش فیلم، یک گزارش مفصل دربارهی جنگ را تماشا میکردند. روزهایی که سینما دم میکرد، یخ میبست و فیلمها آتش میگرفتند.
البته، فیلم سینما پارادیزو پیامهای خوبی چون نفی سانسوردارد. به یاد بیاورید به مضحکه گرفتن پدر روحانی که فیلم را برایش نمایش میدادند و او زنگولهاش را با هر صحنهی بوسهی قهرمانان فیلم تکان میداد تا آلفردو، آن قسمت نگاتیو را ببرد و در برشی زیبا، یکی از همین دفعات به صدا در آوردن زنگ و صدای ناقوس کلیسا یکی میشود. سینما پارادیزو در به نمایش در آوردن عشق و نوستالژی بسیار موفق عمل میکند. داستان تلخ و سوزناک سالواتوره و النا، بسیار اشکانگیز است و سینما،در رگ و نبض عشق آنان جریان دارد.
جوزپه تورناتورهی بزرگ، شاهکاری به تمام معنا ساخته که هرگاه بخواهیم از نفس سینما سخن بگوییم،نام فیلم او را به عنوان مثالی شاخص ذکر کنیم. او در فیلمی نزدیک به سه ساعت، شخصیتها را با دقت و حوصله میپرورد و در یکسوم پایانی فیلم، ضربههای اساسی را به بیننده وارد میکند. بازیها، واقعاً دیدنی است. خدا میداند که سالواتورهی کوچک، چقدر با کارهایش بیننده را میخنداند، چقدر بیننده دلش به حال فقر و نجابت مادر جوان و بیوهاش میسوزد، چقدر عشق سالواتوره و النا را دوست دارد و چقدر با سالواتورهی میانسال همدرد میشود. تازه، به همه ی اینها شخصیت دوستداشتنی آلفردو را هم باید اضافه کرد. اما این فیلم اگر عنصری غیر از همهی اینها را در خود نداشت، امروز اینقدر به یاد ماندنی نمیشد. انیو موریکونه موسیقیای برای فیلم ساخته که کمترین توصیفش، شاهکار است. خود من، عاشق آن موسیقی سکانس آخر فیلمم که اگر اشتباه نکنم، نام آن قطعه Love Them For Nana هست.
انتخاب زیباترین صحنهی فیلم واقعاً سخت است، اما عشاق سینما متفقالقولند که سکانس پایانی فیلم بسیار زیباست. من کسی را سراغ ندارم که آن سکانس را ببیند و همراه سالواتوره همزمان اشک نریزد و لبخند نزند و همینجاست که تمام احساس شگفتی سالواتوره از هدیهی آخر آلفردو، دیگر ورای آن میشود که با کلام بیان شود و تنها زبان موسیقی موریکونه را میطلبد. سکانس آخر فیلم، هدیهی سینمای پیر با بیش از صد سال قدمت است و جان کلام آن چیزی است که سینما بخاطرش خلق شد. سینما، از همان فیلم ورود قطار به ایستگاه برادران لومیر، تا فیلمهای صامت، سیاهوسفید و رنگی، فقط تلاش کرده عشق را به بیننده القا کند. این سکانس پایانی، چنان تاثیرگذار بود که محسن مخملباف در سکانس پایانی ناصرالدین شاه، آکتور سینما مشخصاً به آن ادای دین کند، گیرم با وجود محدودیتها، کمی متفاوتتر اما کاملاً مشخص.
باید سینما پارادیزو را دید. دوباره، چند باره. باید عاشق سینما شد، حداقل یکبار دیگر. سینما، آنجوری که سینما پارادیزو نشان میدهد مقدس است، واقعاً بهشت است، خود عشق است. پس؛ به افتخار عشق، زندهباد سینما.
دیالوگ های ماندگار فیلم |
سالواتوره: چطور تونستی همیشه تنها زندگی کنی. می تونستی ازدواج کنی اما...مادر: همیشه خواستم به پدرت وفادار بمونم و بعد به تو و خواهرت. تو هم مثل منی. تو هم همیشه وفادار ماندی. وفاداری چیز بدیه. وقتی وفادار میمونی همیشه تنهائی.
سالواتوره: می خوام تو رو ببینم
النا: زمان زیادی گذشته. چرا باید همدیگر را ببینیم. چه فایدهای داره. من پیر شدم سالواتوره، تو هم همینطور. بهتره همدیگر رو نبینیم.
کشیش: وقتی میایم سرپایینیه و خدا کمک میکنه؛ اما موقع برگشتن سربالاییه و خدا فقط میشینه و نگاه میکنه!
آلفردو: پیشرفت همیشه دیر میرسه!
آلفردو: زندگی روزانه در اینجا، تو فکر میکنی اینجا مرکز دنیاست. فکر میکنی هیچ چیز اینجا تغییر نمیکنه اما وقتی برای یک سال، دو سال اینجارو ترک میکنی و بر میگردی میبینی همه چیز تغییر کرده. چیزایی که به دنبالشون اومدی دیگه نیستن. هرچی به تو تعلق داشته از بین رفته. قبل از اینکه عزیزانت رو پیدا کنی مجبوری چند سال دوری بکشی و به اینجا برگردی. به زادگاهت. اما حالا دیگه نه. دیگه امکانپذیر نیست. تو الان کورتر از منی!
سالواتوره: کی اینو گفته؟ گری کوپر؟ جیمز استوارت؟ هنری فوندا؟ هان؟
آلفردو: نه این دفه حرف خودم بود. زندگی مثل فیلم نیست. خیلی سختتره!
راهنمای دانلود: 1 :ابتدا روی لینک دانلود کلیک کنید و در پایین صفحه روی Free Download کلیک کنید. 2 :سپس در صفحه ی جدید روی Download File بزنید و در آخر روی لینک دانلود ایجاد شده بزنید و فیلم را دانلود کنید. |
دانلود فیلم : |
عنوان | کیفیت | دریافت |
سینما پارادیزو | 720p | ![]() |